کتاب کودک شب یلدا
قصه شب کودک

مجموعه قصه های کتاب کودک شب یلدا(شماره سه)| کتاب صوتی

مجموعه قصه های کتاب کودک شب یلدا از خاطرات زیبای شب چله که طولانی ترین شب سال و آخرین شب پاییز است. برای کودکان شما می گوید تا آن ها با آداب و رسوم این شب زیبا و به یاد ماندنی آشنا شوند.

شب یلدا، از آن دسته شب های خاطره انگیزی است که با آداب و رسوم خاص خود برگزار می گردد. بیشتر مردم شب یلدا را با نام شب چله می شناسند و این شب طولانی را کنار اعضای فامیل با خواندن شاهنامه و خوردن خوراکی ها و میوه های مخصوص این  شب را بیدار می مانند و کنار هم خاطرات شیرینی را می سازند. مجموعه قصه های کتاب کودک شب یلدا از زیبایی های این جشن باستانی می گوید تا کودکان شما هم با آداب و رسوم این شب طولانی آشنا شوند.

مجموعه قصه های کتاب کودک شب یلدا(شماره یک)

قصه اول از مجموعه قصه های کتاب کودک شب یلدا

یلدا کوچولو در آخرین روز پاییز به دنیا آمده بود.

جشن تولد او همزمان با جشن بزرگ و باستانی یلدا هرساله برگزار می شد.

امسال قرار بود با حضور پدربزرگ و مادربزرگ، عمه و عمو، خاله و دایی جشن پنج سالگی یلدا را با شب یلدا یکی کنند و دور هم جمع شوند.

مادر یلدا کیک تولد یلدا را آماده کرده بود، همه ی مهمان ها نشسته بودند.

شمع ها را روی کیک ها گذاشتند.

پیشنهاد ما برای کودک دلبند شما : داستان سفید برفی و هفت کوتوله 

همه با هم برای یلدا دست می زدند و شعر تولد می خواندند.

که مادر یلدا به او گفت که قبل از فوت کردن شمع ها آرزویی بکند.

یلدا هم چشمان درشت و زیبایش را بست و گفت: آرزو میکنم فردا آنقدر برف ببارد که سرتاسر زمین پوشیده و سفید شود تا من بتوانم یک آدم برفی بزرگ درست کنم.

یلدا آرزویش را کرد و سپس همه برایش دست زدند.

مطلب پیشنهادی برای فرزند دلبندتان : کتاب کودک لباس محلی سامر

او شمع ها را فوت کرد ، کادوهایی را که برایش آورده بودند را باز کرد و بابت آن ها از همه تشکر کرد.

بر روی ابرها ننه سرما و خاله سرما به تماشای یلدا نشسته بودند که آرزوی او را شنیدند.

پاییز به سرما گفت:

آرزوی یلدا را شنیدی؟

او دوست دارد فردا برف ببارد تا بتواند یک آدم برفی بزرگ درست کند.

باا بیرون ریختن برف ها از کوله پشتی ات زمین را سفیدپوش کن.

ننه سرما از شنیدن این حرف ناراحت شد و گفت: اما من برف هایم را می خواهم برای خودم نگه دارم و دوست ندارم آن ها را به کسی بدهم.

خاله پاییز به ننه سرما گفت: اگر این کار را نکنی هیچوقت نمی توانی بچه ها را خوشحال کنی.

ننه سرما با حرف خاله پاییز مقداری فکر کرد و گفت: باشه، برف هایم را از کوله پشتی ام در می آورم و زمین را سفید پوش می کنم.

آن شب آسمان ابری و هوا بسیار سرد بود، ننه سرما کوله اش را باز کرد و برف ها را بیرون ریخت.

برف بلافاصله شروع به باریدن کرد.

تا صبح آنقدر برف بارید که همه جا از برف کاملا پوشیده شده بود.

بچه ها صبح با خوشحاالی از خواب بیدار شدند و خود را مشغول برف بازی کردند.

آن ها خود را روی برف ها سر می دادند و با هم بازی می کردند.

یلدا هنوز از خواب بیدار نشده بود، کمی گذشت و او هم از خواب بیدار شد.

وقتی بیدار شد، دید که این همه برف باریده است، خیلی خوشحال شد و گفت: ننه سرمای عزیز ممنون که منو به آرزوم رسوندی.

سپس لباس های گرمش را پوشید و بیرون رفت.

یلدا آن روز یک آدم برفی بزرگ درست کرد و برای او دماغی از هویچ  و چشم هایی از زغال درست کرد.

کتاب کودک شب یلدا
کتاب کودک شب یلدا

مجموعه قصه های کتاب کودک شب یلدا(شماره2)

قصه دوم از مجموعه قصه های کتاب کودک شب یلدا

آن روز همه می خواستند با بردن خوراکی های متفاوت و خوشمزه به مدرسه، کار یلدایی به یاد ماندنی در مدرسه انجام داده باشند.

خرگوش در خانه موقعی که مشغول خوردن غذا بودند، به مادرش گفت: مامان می توانم خواهش کنم برایم یک کیک خوشمزه درست کنید. که بتوانم با بردن آن به مدرسه معلمم را خوشحال کنم.

مامان خرگوشه گفت: چرا که نه عزیزم، حتماً برایت درست می کنم.

همین امروز می روم و مواد تازه برای درست کردن کیک تهیه می کنم.

خرگوش کوچولو صبح روز بعد زودتر از همیشه بیدار شد.

چرا که جشن یلدا را درپیش داشتند و قرار بود این جشن بزرگ در مدرسه شان برگزار شود.

مادرش زودتر از او بیدار شده بود و داشت کیک را برای جشن شب یلدا مدرسه آماده می کرد.

خرگوش کوچولو هم داشت دست و صورتش را می شست.

او که دید مادرش مشغول درست کردن و تزئین کیک است خوشحال شد و مادرش را در آغوش گرفت و گفت: ممنون مامان خوبم، معلمم حتماً از دیدن این کیک خوشحال می شود.

مامان  خرگوشه گفت:

دختر گلم سریع آماده شو از مدرسه ات جا نمانی.

خرگوش کوچولوی قصه ی ما صبحانه اش را خورد و آماده شد، او کیک را از مادرش گرفت و راهی مدرسه شد.

مامان خرگوشه دخترش را بدرقه کرد و گفت: امیدوارم امروز در جشن یلدا بسیار به تو خوش بگذرد.

در راه مدرسه تعدادی از دوستانش را دید و با آن ها راه مدرسه را ادامه داد.

در مسیر مدرسه او از دوستش که ناراحت بود حالش را پرسید و او  جواب داد: من نتوانسته ام چیزی برای جشن یلدا آماده کنم، از معلم خجالت می کشم.

خرگوش کوچولو به دوستش گفت: نگران نباش من به تو کمک می کنم.

آن ها قبل از اینکه به مدرسه بروند، یک هندوانه را تهیه کردند و روی آن نقاشی های زیبا کشیدند و آن را برای جشن یلدای مدرسه آماده کردند.

همه بچه ها یکی یکی وارد کلاس شدند.

اما خرگوش کوچولو و دوستش کمی دیرتر وارد کلاس شدند، اما وقتی وارد کلاس شدند با خلاقیتشان همه را حیرت زده کردند.

بعد همه با هم شروع کردند به خواندن شعر شب یلدا و سپس یلدا را به معلمشان تبریک گفتند.

هرکدام از آن ها خوراکی های مختلفی با خود آورده بودند،  که معلم از دیدن آن ها کلی ذوق می کرد.

خوشحالی خرگوش کوچولو

خرگوش کوچولو از همه ی آن ها خوشحال تر بود چرا که کیک هویچی که مادرش به شکل هندوانه درآورده بود از خوراکی های همه شان بهتر بود.

خوشحالی او بیشتر به این خاطر بود که توانسته بود به دوستش کمک کند تا او هم در این جشن خوراکی خوبی به همراه داشته باشد.

کلاس خیلی شلوغ شده بود، همه از بودن کنار هم خیلی خوشحال بودند و آن روز خوراکی های مختلفی را امتحان می کردند.

معلم از همه ی آن ها به خاطر برپایی این جشن بزرگ تشکر کرد و گفت از اینکه با همدیگر همکاری کرده اند، خیلی خوشحال شده است.

این شد که در آن جشن به همه خیلی خوش گذشت.

کتاب کودک شب یلدا

نتیجه گیری از مجموعه قصه های کتاب کودک شب یلدا

اکنون که مجموعه قصه های کتاب کودک شب یلدا را را برای فرزند عزیزتان بازگو کردید ، منتظر دریافت نتیجه گیری های شما و فرزند عزیزتان از این قصه ها هستیم.

شب یلدا برای هرکسی پر از خاطرات خوب و شیرین است که شما علاوه بر درج نتیجه گیری از مجموعه قصه های کتاب کودک شب یلدا خاطرات این شب زیبا را برای ما ارسال کنید.

به بهترین نتیجه گیری از مجموعه قصه های کتاب کودک شب یدا جایزه ای ارزشمند تعلق می گیرد.

ترویج فرهنگ کتاب خوانی

کتاب بهترین دوست و بزرگترین مربی برای رشد و پرورش ویژگی های اخلاقی نیکو و پسندیده در درون هر یک از ما و کودکان مان استو بیایید با مطالعه کتاب و خواند قصه های کودکانه برای فرزندانمان ف قدمی کوچگ اما تاثیر گذار در راه رشد و تعالی جامعه برداریم. با مطالعه داستان های کودکانه ، کودکان با خصایص و ویژگی های اخلاقی نیک و بد آشنا می شوند و اثرات هر یک را به خوبی خواهند شناخت. پس کودک با آگاهی از اثرات نیک یا بد هر یک از ویزگی های اخلاقی و رفتاری آزادانه راه زندگیش را با میل و رغبت انتخاب خواهد کرد و برای رشد خود تلاش خواهد نمود. 

دسته بندی : قصه شب کودک

مقالات مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

مقالات مشابه